۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

مرگ دیگر یا مرگ در میدان


مرگ در هر حالتي تلخ است
اما من
دوست تر دارم كه چون از ره در آيد مرگ
درشبي آرام چون شمعي شوم خاموش
ليك مرگ ديگري هم هست
دردناك اما شگرف و سركش و مغرور
مرگ مردان، مرگ در ميدان
با تپيدن هاي طبل و شيون شيپور
با صفير تير و برق تشنه شمشير
غرقه در خون پيكري افتاده در زير سم اسبان
وه چه شيرين است
رنج بردن
پافشردن
در ره يك ‌آرزو مردانه مردن
وندر اميد بزرگ خويش
با سرود زندگي بر لب
جان سپردن
آه اگر بايد
زندگاني را به خون خويش رنگ آرزو بخشيد
و به خون خويش نقش صورت دلخواه زد بر پرده اميد
من به جان و دل پذيرا ميشوم اين مرگ خونين را

"سایه"

۲ نظر:

  1. وه چه شيرين است
    رنج بردن
    پافشردن
    در ره يك ‌آرزو مردانه مردن
    وندر اميد بزرگ خويش
    با سرود زندگي بر لب
    جان سپردن
    مرسی کیان

    پاسخحذف
  2. همیشه هم تلخ نیست مرگی که منجر به اسطوره شدن بشه هیچوقت تلخ نیست چون همیشه زندست و یکی از مخاطب های تو...

    پاسخحذف