۱۳۹۵ خرداد ۲۶, چهارشنبه


گاهیم هست که چشم باز می کنی می بینی موهای قرمزش روی بالش پخش شده و ترمه بالا سرش کشیک می ده. نور بنفش اتاق رو گرفته و هیچ نگرانی ای وجود نداره. می تونی هرچقدر خواستی توی تختت بمونی، غرق شی و وقتی پاشدی توی لباس راحتِ تر و تمیزت پیش کیا بشینی و شله زرد بخوری و بعد از موهای قرمز شادی صدتا عکس بیخود بگیری. بدون فکر به اینکه دو ماه دیگه کیا دیگه نخواهد بود و اینکه کسی که قند داره می تونه شله زرد بخوره یا نه. گرچه دلت گرفته و اگه بهش پا بدی کل وجودتو می گیره، اینکه اون رفته بدون خداحافظی و هیچ وقت هیچ چیز مثل سابق نمی شه. اما باید به خودت بقبولونی که می خوای زندگی رو ادامه بدی، که باید با چنگ و دندون بچسبی به زندگی.