۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

باران


زیر باران رفتم.دویدم، چرخیدم، پریدم و وقتی که دیگر از پشت عینک باران خورده ام چیزی نمی دیدم زیر درخت بیدی نشستم که گیس های سبزش را به باد داده بود.

آن دورتر کلاغی بر زمین فرود آمد و شروع به خوردن تکه نان باران خورده ای کرد.دلم به حالش سوخت.خیس بود و گرسنه به نظر می آمد.

با کوچک ترین نسیم شروع به لرزیدن کردم.جوانی با سه تاری آمد و کنار من زیر بید سبز نشست.احساس کردم از نظرش اصلا وجود ندارم. شروع به نواختن کرد.صدا از درون وجودش شعله می کشید و به دستانش که بر سیم ها زخمه می زدند می رسید.با تمام وجودش می نواخت و من متحیر به او خیره شده بودم و قلبم تند می زد.سرما از یادم رفته بود.انگار قلبم را با چاقو پاره پاره می کردند.

چند دقیقه بعد وقتی باران بند آمد بلند شد و رفت.

و من انگار که از یک خواب بیدار شده باشم، باورم نمی شد که این انسان واقعی بود .

روز بعد که باران آمد زیر باران رفتم.نه پریدم، نه دویدم. فقط دلم می خواست جرئتش را می داشتم که مثل او وجودم را به تمامی کف دستم بگذارم و بگویم این منم، من!!

۱۴ نظر:

  1. عجب نوشته اي :دي. ريتم تند و كوبنده ولي يه مضمون نسبتا آروم. با اين كه نوشته ي كوتاهي بود ولي جذبم كرد .يه جورايي مي خواستم كلمات رو ببلعم.شايدم چون ميشناختمت اين جوري بود.
    ولي شيري .خوب بود.ريتم هاش نا ميزون بود.

    پاسخحذف
  2. ریتمش نامیزون بود چون این تیکه هایی بود پراکنده از ذهنم که مدت هاست قراره جز یک داستان بلند باشه.ولی نشد دیگه...

    پاسخحذف
  3. تغییر می دم :
    ...با تمام وجودش می نواخت و من متحیر به او خیره شده بودم و قلبم تند می زد. من هم رفتم با کمانچه آمدم می زدیم دوتایی!
    بی ربط : حالا امروز که تایتانیک می زدند ، سرت روی زانوت بود ، زانو توی بغلت ، داشت قلبت تند می زد؟!

    پاسخحذف
  4. نه.گفتم با تمام وجودش می زد و از درون وجودش شعله می گرفت.

    پاسخحذف
  5. ابن نه چی بود؟!
    خب تو هم همراهش شدی با کمانچه !
    دوتایی با تمام وجود ساز می زدید

    پاسخحذف
  6. ...یاد یه چیزایی آدم میافته
    جای خوبی بود نه؟
    دفهه ی دیگه منم صدا کن
    که فریاد بزنیم
    پهلووووون
    و قبل از اینکه نفهمیم چی شد به همه بگیم چی ها باید بشه

    پاسخحذف
  7. اشتباه!!!!!
    دفعه ی دیگه لطفا

    پاسخحذف
  8. تیریپ خسته و شکسته و دست رو پیشونی و پشتت خم و آه عمیق و اینا؟

    پاسخحذف
  9. ساناز اینایی که گفتی الان یعنی منظورت اینه که بد بود؟

    پاسخحذف
  10. سلام وبتودیدم فوق العاده بود
    به من سر بزن منتظرم
    درضمن من لینکت کردم اگه خواستی با نام "سارا(محسن)" لینک کن

    پاسخحذف
  11. khub bud. vali akharesh be avlesh nemikhord. adrse webloge injaneb avaz shode. boro bebinam mituni peydash koni?

    پاسخحذف
  12. از چه نظر آخرش به اولش نمی خوره؟
    نگارش،معنا،ریتم...؟

    پاسخحذف
  13. ااااااه!عجب نوشته ای بود.ریتمش رو خیلی دوست داشتم.

    پاسخحذف